دیده می شوند دیده ها بر فکر چشمم
درد فراوان توی دل هست
آبشار بر خود آفتاب میتابد و نور بر چشم ما ریخته میشود
گذشته ها شنیدیم آب را گل نکنیم
گناه گل چیست که نباید باشد بر آب؟
باشد بر آن امید که بر آب است به سوی رود روان
حل شود در همگان،دیده شود سوی جهان
آب را گل بکنید
شاید در دوردست رودی روان باشد
رود تاریخ است،مثالی از زمان
هیچ وقت به عقب نمیرود،هیچ وقت هم از حرکت خسته نمیشود
همه در رود شناور،روز هم ز کف،تاریخ میان گل لای پنهان است
در آخر به آبشار میرسد،ثانیه ای تخریب
باز نیز رود جدید
زندگی دشوار است
راستی... اکانت یاهو میخوای چیکار؟؟
چت؟
چت چیه؟؟؟
هان!!؟