انجمن دیوانگان

سر در برف فرو نبرده

انجمن دیوانگان

سر در برف فرو نبرده

دیوانه جسمم،نه بیچاره

مثل همیشه خودکار تو دستم و دستم جای دیگه

نگاه تو عکس و چشمم جای دیگه

کفش به پا و پام جای دیگه

فقط این ذهنم که اینجا نشسته و به دلم می خنده

ذهن خندان و دل سوزان

خاطرات میاد تو ذهن و دل رو می سوزونه

هر لحظه از زندگی که یادت هستم

هر لحظه که اشکام درون دلم تبخیر میشه و از مخم به اصطلاح دود بلند میشه

هر لحظه به  فکر اینکه چی شد؟چرا؟برای چی؟چرا من؟چرا اینطور؟چرا اینقدر سریع؟

دل سوزان و اشک جوشان ذهن خندان پس کو جسم؟

دیوانه جسمم

جسمی که نمی دونه چیکار می کنه

جسمی که اینقدر از درد دل و جسم و چشم از یاد ذهن خندان رفته

دیوانه جسمم

نه بیچاره


نظرات 3 + ارسال نظر
ستاره چین برکه های شب دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:33 ب.ظ http://taajekaaqazi.blogfa.com





یاد آر ز شمع مرده..

مطهره سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:40 ب.ظ http://ferimoti.blogsky.com

این مطلبارو از خودت میگی دیوانه جان؟؟
خداییش قشنگ میگیااااا آفرین

دیوانگی عالمی دارد ما دیوانه گشتیم
هزار بار سر بر سنگ خورد بر نگشتیم
دیوانه ام عاقل نباشد این راه
راه ما راست نیست
هست سوی خدا
_____________________
همه این مطالبی که نوشتم از این دل دیوانه ی من بیرون میاد
اگه از اول مطالب رو بخونی همه با هم در ارتباط هستند
حتما نظر ها رو هم بخون چون بعضی از مطالب پاسخ به جواب ها هست
برای این نظر هم پاسخ می نویسم

دیوانه(احمق)

samar چهارشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:50 ب.ظ

آخه یعنی جی؟منم خودم یه جورایی دیوانم یعنی خواهرم میگه.اما هرچی زور میزنم نمیتونم یکی از این مطالب از خودم دربیارم.آخه این دیگه چه روزگاریه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد