یادته هر چه گرم بود در کنار ما سرد چو سر بر زیر تیغ خم می شد؟؟
یادته کور گشتیم ندیدیم که دنیا چگونه رد می شد
حال باید بگم که رد شد، نه میشد
خورشید ما بودی و رفتی باید باشم بر این ماه دل خوش
که نمایی دارد از روی تو
برای درک بیشتر به ادامه ی مطلب مراجعه کنید
یادته؟؟؟وقتی داشتی می رفتی به کسی دیگه سر بزنی همه جا تاریک می شد؟؟
-خطاب به یار که به خورشید مثال زده شده که وقتی غروب میکند اینجا تاریک و دیگر روی زمین روشن میشود،یعنی یار ما را ترک کرد تا به کسی دیگر برود و به او بتابد و ما تاریک شدیم از رفتن او
یادته هر چه گرم بود در کنار ما سرد چو سر بر زیر تیغ خم می شد؟؟
-خطاب به یار که میگوییم یادت هست وقتی ترکم کردی هر چه در زندگی داشتم مانند سری که بر زیر تیغ میرود تا بریده شود بی ارزش شده بود؟؟
یادته کور گشتیم ندیدیم که دنیا چگونه رد می شد
-خطاب به یار که گوییم یادت هست وقتی در تاریکی تو بودم کور شدم و ندیدم دنیا میگذره و من نمیدیدم؟؟
حال باید بگم که رد شد، نه میشد
-الان باید بگم که رد شد،نه رد میشد،به این معنی که دیگه گذشت و من در این جا در زندگی هستم
خورشید ما بودی و رفتی باید باشم بر این ماه دل خوش
-برای من خورشید بودی و رفتی از دنیای من و همه جا تاریک شد، دل خوش به دوست جدیدم بودم که ماه بود
که نمایی دارد از روی تو
-که این ماه کمی شبیه تو است
آقا دانیال به نظرم اجازه بده هر کس بسته به احساس و درک خودش برداشتی از شعرت داشته باشه چرا که توضیح لزومی نداره
جسارت بنده رو ببخشید
معمولا خواننده ی خاموش وبلاگ ها هستم اما گفتم این بار نظری داده باشم
اخه همیشه همه انتقاد میکردند چرا نقد نمیکنم
ممنون از لطفی که به من کردی
به به،حالا این روحیه ی شاعری از کجا اومده؟ببین عشق با آدم چه کارا که نمیکنه!!